عمری دگر بباید بعد از وفات مارا کین عمر صرف کردیم اندر امیدواری

ساخت وبلاگ
دیروز با خودم گفتم که حتما مینویسم اما دیشب خیلی خسته و خیلی دیر برگشتم خونه.

دیروز خدافظی فاطمه و هانیه بود. تو راه رفتن برای اولین بار پنچر شدم. بابام اومد کمکم و پنچری ماشین رو گرفت و رفتم. خب کلا خداحافظی، وقتی میدونی دیگه معلوم نیست کی ببینیشون، رنگ و بوی دلنشینی نداره طبیعتا...

همون جا که بودیم ازش پرسیدم میشه بعد از این که رفت گمش نکنی؟ گفت باشه :) 

به هر حال همین که آدم بدونه کجاست ، خیلی وقتا خودش خیلی دلنشین و آرامش بخشه، نه؟ 

باید واقعا یه تکونی به خودم بدم وگرنه از دست میره همه چی. 

عمری دگر بباید بعد از وفات مارا 

کین عمر صرف کردیم اندر امیدواری

معمولی...
ما را در سایت معمولی دنبال می کنید

برچسب : عمری,دگر,بباید,بعد,وفات,مارا,کین,عمر,صرف,کردیم,اندر,امیدواری, نویسنده : mind-risea بازدید : 5 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 9:58